جزیره زیبای آکدامار و یا آکتامار یکی از مکان هایی است که حتما باید از آن دیدن کرد . این جزیره در دریاچه زیبای وان واقع شده است و فاصله آن از شهر وان حدود 35 کیلومتر می باشد. فاصله جزیره تا خشکی حدود 5 کیلومتر است. امروزه در این جزیره کسی زندگی نمی کند و جزیره مکان مناسبی برای زندگی پرنده گان ماهی خوار تبدیل شده است .
وجود کلیسای تاریخی آکدامار و درخت های بادام زیبایی خاصی به جزیره داده است .
افسانه ای در خصوص این جزیره در بین مردم وان وجود دارد که به این قرار است .
افسانه آکتامار
در زمان های دور جزیره در دست کشیش های ارمنی اداره میشد و به غیر از کشیش ها کسی حق ورود و خروج به جریزه را نداشت . راهب اعظم کلیسا دختری بسیار زیبایی به نام تامارا داشت که در زیبایی زبان زد بود .
در سواحل کنار دریاچه وان و در نزدیکی جزیره یک جوانی بود که تنها زندگی میکرد و عاشق شنا کردن در دریاچه بود یک روز که در حال شنا کردن بود ناگهان متوجه می شود که به جریزه خیلی نزدیک شده است و با خود میکوید حالا که تا اینجا آمده ام یک سری هم به جزیره بزنم وقتی به ساحل جزیره رسید دختری بسیار زیبا را در میان درختان بادام دید که داشت برای خودش آواز می خواند با دیدن این دختر، یک دل نه صد دل عاشق دختر می شود همچنین دختر نیز با دیدن پسر عاشق او می شود . پسر روزها برای دیدن دختر تا ساحل جزیره شنا میکند تا عشقش را ببیند . یک روز دختر به پسر می گوید که اگر پدرم که کشیش اعظم است تو را ببیند برای هر دوی ما بد می شود بنابراین با هم قرار می گذارند تا شب ها همدیگر را ملاقات کنند پسر به دختر میکوید که شب ها کنار ساحل بیا و یک شمع روشن کن تا من بتوانم بوسیله نور شمع تو را پیدا کنم ، این دیدار ها ادامه پیدا میکند تا اینکه یک روز یکی از دختر های جزیره که به تامارا حسودی میکرد از ماجرا با خبر شده و این خبر را به پدر تامارا می رساند ، پدر تامارا که از شنیدن این خبر بسیار خشمگین می شود به دختر خبررسان میگوید که کسی نباید از این ماجرا باخبر شود ، پدر تامارا در حالی که با خود فکر میکند چگونه می تواند باعث جدایی دخترش با آن پسر دهاتی شود خبر می رسد که امشب قرار است طوفانی سهمگین شروع شود ، او با شنیدن این خبر فکری به سرش میزند و تصمیم میگیرد امشب خودش به کنار ساحل برود و شمع روشن کند . تامارا هم که خبر طوفان را شندیده است تصمیم می گیرد امشب به کنار ساحل نرود ، پدر تامارا از این فرصت استفاده میکند و شب هنگام کنار ساحل رفته و شمع روشن میکند پسر جوان که نور شمع را میبیند بدون اعتنا به طوفان خود را به دریا میزند تا با عشقش ملاقات کند بعد از مدتی شنا کردن موج های خروشان طوفان او را بسیار خسته میکنند و توان شنا کردن را از او میگیرند ، او که به جزیره نزدیک شده بود فریاد میزند ” آه تامارا ، آه تامارا ” اما موج های سهمگین به او فرصت نمی دهند و او را در خود می بلعند ، تامارا که صدای عشقش را شنیده بود به ساحل می آید و وقتی از موضوع با خبر می شود خود را به دریا میزند و او نیر در میان امواج محو می شود . جمله ” آه تامارا ” به مروز زمان به آکتامار یا همان آکدامار تبدیل می شود.
منبع : وبسایت فرهنگی کشور ترکیه
https://www.kulturportali.gov.tr/turkiye/van/kulturatlasi/-akdamar-efsanesi
راه های دسترسی به جزیره رویایی آکدامار
برای دسترسی به این جزیره چندین راه جلوی شما است که در ادامه نوشته به آنها اشاره خواهد شد
راه اول : شرکت در توری های جزیره
شرکت هایی در شهر وان هستند که برای ایرانی ها تورهای جزیره برگزار می کنند که شما میتوانید با پرداخت مبلغی در حدود 60 الی 70 لیر در این تور های یک روزه شرکت کنید خدمات این تور از از قبیل رفت و آمد وان به جزیره و برعکس که هزینه کشتی نیز بر عهده تور خواهد بود همچنین با شرکت در این تورها بعلاوه جزیره مکان هایی از قبیل قلعه وان و خانه گربه های وان رو هم میتونید ببینید .
راه دوم : گرفتن تاکسی رفت و برگشت از وان
در سطح شهر تاکسی ها موجود است و میتونید با اونها به توافق برسید اما باید ذکر کنیم که هزینه این راه میتونید کمی گرون باشه.
راه سوم : سوار شدن به اتوبوس های بین شهری و پیاده شدن در اسکله
برای سوار شدن به اتوبوس های بین شهری که از کنار اسکله جزیره عبور می کنند باید به ترمینال مسافربری شهر وان برید و از اونجا بپرسید کدوم اتوبوس از کنار اسکله عبور میکنه تا سوارش بشید و یک کرایه حدود 5 لیره ای باید پرداخت کنید اما این راه یک مشکلی داره و اونکه موقع برگشت شاید نتونید اتوبوس یا حتی تاکسی برای برگشتن گیر بیارید .
برای رفتن به جزیره دو تا اسکله وجود داره وقتی از وان به طرف اسکله ها حرکت میکنید اولین اسکله به وان نزدیکتر و از جزیره دورتر است که من این اسکله رو پیشنهاد میکنم چون مسیری که با کشتی طی میکنید بیشتر است و در حقیقت بیشتر از کشتی سواری لذت میبرید .